English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2716 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
architecture U طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
onion skin architecture U طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
generation U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
generations U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
fifth generation computers U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
cads U طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
computer aided design U طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
cad U طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
computerization U عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری
blessed folder U در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
building block principle U طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
internally stored program U کد برنامه کامپیوتری ذخیره شده روی Rom یک سیستم کامپیوتری
remoter U ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remotest U ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remote U ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
computer design U طراحی کامپیوتری
integrated U نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
computerised ordering systems U سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
workgroup U برنامهای که طوری طراحی شده که چندین کاربر استفاده کنند تا کارایی بالا رود. مثل تقویم یا زمان بند
compatibility U پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
off load U انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
performance U روش قضاوت کارایی سیستم
performances U روش قضاوت کارایی سیستم
plug compatible manufacurer U شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
jobs U ترمینال کامپیوتری طراحی و استفاده شده برای کار خاص
job U ترمینال کامپیوتری طراحی و استفاده شده برای کار خاص
maintained U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintains U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintain U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
system design U طراحی سیستم
notron utilities U مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
cadam U فرایند بکارگیری سیستمهای کامپیوتری به عنوان وسائلی در کاربردهای طراحی وساخت Computer anufacturing
acrade game U نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
expansion U تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
sketching U روش گرافیک کامپیوتری که در ان دنبالهای از خطوط درطول مسیر مکان نما رسم شده یا طراحی می گردند
automation U کامپیوتری کردن دستگاهها کامپیوتری کردن خودکارکردن سیستم
primed U خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
primes U خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
prime U خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
hollerith code U سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
cards U تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
card U تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
boarded U تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board U تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
independent computer U manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
enhances U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhance U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhanced U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
ECP U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای پیشبرد کارایی پورت چاپگر موازی
enhancing U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
generation U مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
generations U مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
texture mapping U 1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
plotter U وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
plotters U وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
add on مدارات سیستم ها یا دستگاه های سخت افزاری که می توانند به یک کامپیوتر متصل شوند تا حافظه و کارایی آن را افزایش دهند
computing system U سیستم کامپیوتری
computer system U سیستم کامپیوتری
tools U در سیستم کامپیوتری
middleware U نرم افزار سیستم که برای کاربر خاص طراحی شده باشد
AI U طراحی و پیشبرد برنامههای کامپیوتری که از هوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید می کنند و شامل دلایل ابتدایی و سایر خصوصیات بشری هستند
automatic data processing system U سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
maintenance U 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
computer information system U سیستم اطلاعات کامپیوتری
hybrid computer system U سیستم کامپیوتری دو رگه
multicomputer system U سیستم چند کامپیوتری
fail safe system U سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
automatic data handling U سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
small computer system interface U میانجی سیستم کامپیوتری کوچک
liveware U عملوندها و کاربران سیستم کامپیوتری
benchmark U برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
benchmarks U برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
shut down U خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
kinematics U فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
capture U قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری
expandable U سیستم کامپیوتری که قابل رشد است .
tariff U شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
captures U قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری
overlap processing U پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری
capturing U قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری
tariffs U شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
shields U , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
shield U , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
hack U تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hacked U تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hacks U تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
store U واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
machine U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machined U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machines U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
knowledge U سیستم کامپیوتری که عکس العملهای ذخیره سازی
inquiries U ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
housekeeping U امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
inquiry U ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
storing U واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
coral U زبان برنامه نویسی کامپیوتری در سیستم بلارنگ
processor U سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
batch processing U سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
hands-on U فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری
hands on U فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری
interface human machine interface U امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
multi user system U سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
cbt U استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش به دانش آموزان
land arm mode U سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
priority U اهمت وسیله یا تابع نرم افزاری در سیستم کامپیوتری
dual U سیستم کامپیوتری با دو پردازنده برای اجرای سریع تر برنامه
priorities U اهمت وسیله یا تابع نرم افزاری در سیستم کامپیوتری
processor U سیستم کامپیوتری با دو پردازندهه برای اجرای سریع تر برنامه
systems analysis U برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
model U ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
primary U 1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
baseline document U سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
modelled U ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
conversational mode U سیستم کامپیوتری که به ورودی کاربر به سرعت پاسخ میدهد
models U ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
modeled U ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
c U استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان
indirect objects U سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
diagnostic U نرم افزاری که کمک به یافتن خطاهای سیستم کامپیوتری میکند
home grown software U برنامههای نوشته شده توسط استفاده کنندگان سیستم کامپیوتری
protocol U استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
protocols U استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
multi tasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
bundle U دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
diagnostic U تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری
object U سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
HMI's U امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
bundles U دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
customer U شخصی که از یک سیستم کامپیوتری یا وسیله جانبی استفاده میکند یا آن را می خرد
objecting U سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
customers U شخصی که از یک سیستم کامپیوتری یا وسیله جانبی استفاده میکند یا آن را می خرد
key مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
bundling U دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
consumables U موضوعات سادهای که در اجزای هر روزه سیستم کامپیوتری لازم اند
objected U سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
objects U سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
standard U خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
internal U زمانی در سیستم کامپیوتری که تحت کنترل مستقیم اپراتور نیست
down U مدت زمانیکه سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بی استفاده است
direct objects U سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
multitasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان
standards U خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
HMI U امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
trunk U باس یا خط ارتباطی که از سیم هایی تتشکیل شده است و بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری را بهم وصل میکند
trunks U باس یا خط ارتباطی که از سیم هایی تتشکیل شده است و بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری را بهم وصل میکند
process U نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
front panel U مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
integrated U ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند
illegal U دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
CBMS U استفاده از یک سیستم کامپیوتری برای دریافت و ارسال پیام ها از سایر کاربران
master slave computer system U یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
processes U نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
auto U سیستم کامپیوتری که یک تابع راه انداز را پس ازشروع مقداردهی اولیه میکند
primary U که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
autos U سیستم کامپیوتری که یک تابع راه انداز را پس ازشروع مقداردهی اولیه میکند
turnkey system U سیستم کامل که طبق نیاز مشتری طراحی شده است و آماده استفاده است
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
smalltalk U یک سیستم زبان و نرم افزارکه برای هر چه بیشتر اسان نمودن استفاده از کامپیوترتوسط افراد عامی طراحی شده است اسمال تاک
monitors U برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
monitored U برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
monitor U برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
privilege U حساب کامپیوتری که امکان دستیابی به برنامههای خاص یا داده سیستم حساس را میدهد
logic U عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
Quantel U شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
BACS U سیستم حمل پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری در یک شبکه امن
turnkey system U سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
multi- U سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi U سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
normalizes U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
vab U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواند یک سیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند
normalises U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
machined U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
hybrid circuit U ترکیب مدارهای آنالوگ و دیجیتال در سیستم کامپیوتری برای رسیدن به هدف مخصوص
normalised U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalising U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
machine U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
kernel U توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
normalize U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
performance monitor U برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
kernels U توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
machines U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
frostwork U نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
pc file iii U یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
physical record U همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری
storing U حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
store U حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
memories U فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memory U فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
process bound U برنامه عملیاتی و محاسباتی شرایطی که در ان سیستم کامپیوتری توسط سرعت پردازنده محدود میشود
IBM U بزرگترین شرکت کامپیوتری در جهان که اولین سیستم بر پایه PC را روی پردازنده PC ایجاد کرد
bankers automated clearance system U سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
data integrety U ثبات و کامل بودن دادهای که توسط یک سیستم کامپیوتری نگهداری میشود بی نقصی داده ها
bells and whistles U یک توضیح غیر رسمی ازویژگیهای بیشتر یک سیستم کامپیوتری که شامل گرافیک نمایش رنگی
interval timer U شیوهای که بوسیله ان زمان سپری شده میتواند توسط یک سیستم کامپیوتری بررسی شود
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Vintage style
1fibers affecting
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1طراحی دکوراسیون؟
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2تعریف فونتیک چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com